پرسش و پیام

برای ارسال پیام یا پرسش از طریق نرم‌افزار تلگرام اینجا را کلیک کنید

در غیر این صورت می‌توانید با ایمیل ذیل در ارتباط باشید



جستجو


سایت‌های دینی
مؤسسه‌ی تحقیقاتی حضرت ولی‌عصر عجّل الله تعالی فرجه الشریف

مؤسسه‌ی امام صادق علیه‌السلام

مرکز آل البیت علیهم‌السلام

مرکز الأبحاث العقائدیة

أسئلة الشیعة

جناب سید علی حسینی سیستانی

جناب سید موسی شبیری زنجانی

جناب شیخ حسین وحید خراسانی

جناب شیخ یدالله دوزدوزانی

جناب شیخ لطف‌الله صافی گلپایگانی

جناب سید محمد سعید حکیم

جناب سید محمد حسینی شاهرودی

جناب سید صادق حسینی شیرازی

جناب سید صادق حسینی روحانی

جناب سید علی حسینی میلانی

جناب شیخ حسن میلانی

جناب سید جعفر سیدان

جناب محمدرضا حکیمی

پایگاه‌های اسلامی

دارالحدیث
مبادا مرا هم رسوا کند! « مثالب نواصب، خلفاء و طواغیت « نوشتارها « سیصدوسیزده امیر
2038بازدید

مبادا مرا هم رسوا کند!

بخاری، محدث شهیر اهل تسنن در قرن سوم، در صحیح خود، به نقل از انس:

«أن رسول الله صلّى الله علیه و سلّم خرج فقام عبدالله بن حذافة فقال: من أبى؟ فقال: أبوک حذافة ثم أکثر أن یقول سلونی فبرک عمر على رکبتیه فقال: رضینا بالله رباً و بالإسلام دیناً و بمحمد صلى الله علیه و آله نبیاً فسکت؛

رسول‌خدا(ص) بیرون آمد. عبدالله بن حذافه برخاست و پرسید: پدر واقعی من کیست؟ فرمود: پدرت همان حذافه است و بعد، بسیار تکرار فرمود این کلام را که از من سؤال کنید. پس عمر بر زانو نشست و گفت: خشنودیم بر پروردگاری الله و بر دین مسلمانی و بر پیامبری محمد(ص) و ساکت شد» (صحیح‌البخاری ج1 ص32)

أبی‌یعلی، محدث خبیر اهل تسنن در قرن سوم، در مسند خود، به نقل از انس:

«خرج رسول الله صلّى الله علیه و سلّم و هو غضبان فخطب الناس فقال: لاتسألونی عن شئ الیوم إلا أخبرتکم به و نحن نرى أن جبریل معه فقام إلیه رجل: فقال یا رسول الله إنا کنا حدیثی عهد بجاهلیة من أبی قال: أبوک حذافة لأبیه الذی یدعى فسأله عن أشیاء فقام إلیه عمر بن الخطاب قال: یا رسول الله إنا کنا حدیثی عهد بجاهلیة فلا تبد علینا سوآتنا قال: أتفضحنا بسرائرنا فاعف عنا عفا الله عنک رضینا بالله رباً و بالإسلام دیناً و بمحمد رسولاً؛

رسول‌خدا(ص) خشمگین بیرون آمد و برای مردم، سخنرانی نمود. سپس فرمود: امروز از من، چیزی را پرسش نخواهید کرد جز اینکه شما را بر آن آگاه خواهم کرد...

کسی برخاست و از پدر حقیقی خود پرسید. فرمود: پدرت حذافه است... سپس از چیزهایی پرسش نمود تا اینکه عمر بن خطاب برخاست و گفت: ای رسول‌خدا! ما از دوران جاهلیت، تازه بیرون شده‌ایم. پس زشتی‌های ما را بر ما آشکار نکن. آیا ما را بر رازهای‌مان رسوا می‌کنی؟ از ما در گذر خدای از تو در گذرد. خشنودیم بر پروردگاری الله و بر دین مسلمانی و بر پیامبری محمد» (مسندأبی‌یعلی ج6 ص360)

آیا در نظر بخاری، حفظ آبروی خلیفه با پنهان نمودن شهرت او بر زنازاده بودن، مهم‌تر از حفظ امانت در نقل و روایت است؟ ابراز خشنودی عمر بر پروردگاری الله و... در نقل بخاری، چه ارتباطی به ماقبل خود دارد؟



ارسال آدرس این صفحه به ایمیل دیگران

درباره‌ی 313 امیر
حکایت «313 امیر» حکایت مؤمنانی است که در شب سرد و تاریک غیبت کبرای ولیّ والاشأن خود «عجّل الله تعالی فرجه الشریف» مشعل یاد او را بر دل‌های خود، فروزان کرده‌اند تا خستگی ناشی از ظلم ظالمان و جهل جاهلان، آنان را در مسیر علم به «حقائق دین مبین» و عمل خالصانه به آن، سست نکند

بزرگ‌مردانی که در کوران وقایع و طوفان حوادث، بر سر عهد و پیمان‌شان با خالق‌شان «تقدّست اسمائه» باقی اند و در برابر حیل شیاطین جن و انس، در تبدیل و تحریف دین خدا و نهادن بدعت‌ها در آن، ذره‌ای از «قول ثابت» خود فرو ننشسته‌اند

همان اولیاء خدا که در طلیعه‌ی قیام قائم آل محمّد «صلی الله علیه و آله و سلم» به او می‌پیوندند و هرکدام، بر فوجی از مؤمنان، «امیر» می‌گردند تا بنیان‌های توحید ناب و تعبد خالص را علی‌رغم امیال کافران «دل»خواه‌گرا، در سراسر جهان، نهاده نمایند

آری! همان‌ها را می‌گویم که زمینی بر زمین دیگر، فخر می‌کند که بدان و آگاه باش امروز یکی از آن 313 امیر، پای بر من گذاشت همان‌طور که نگارنده‌ی این سطور، فخر می‌کند که نام والای آنان را بر پایگاه اطلاع‌رسانی خود، نهاده است و بیشتر فخر خواهد کرد اگر توفیق یابد، تحت لوای یکی از آن 313 امیر، به نهضت حضرت بقیّةالله الاعظم «ارواحنا فداه» خدمتی نماید

..لو ادرکته لخدمته ایّام حیاتی...

Design and program by alireza
2007 - 2024