تشخیص این موارد، بر عهدهی خود مکلف، دانسته میشود که بعد از تعلّم دقیق حکم شرعی، مورد و مصداق آن را پیدا میکند. در تعریف وطن فرمودهاند:
1.محل استقرار اصلی فرد که از اول در آنجا بوده و معمولاً زادگاه وی و محل سکونت والدینش میباشد.
2.مکانی که بهعنوان محل استقرار و زندگی، انتخاب کرده و میخواهد برای همیشه یا مدت طولانی در آنجا بماند در حدی که عرف، وی را در آنجا مسافر ندانسته و محل را مقرّ او میداند.
هر یک از این دو مورد، مادام که از آن، اِعراض نشده، وطن محسوب میگردد. اِعراض را اینگونه تعریف کردهاند که شخص، تصمیم بگیرد آنجا را هرگز برای سکونت انتخاب نکند. نه که مطلقاً رفتوآمد نکند ولو مثلاً برای دیدار اقوام و...
بنا بر آنچه گذشت، شخص میتواند چند وطن داشته باشد. مثلاً به این شکل که زادگاه و وطن کودکیاش شهر «الف» باشد ولی در جوانی، همراه خانواده به شهر «ب» رفته و چند سال با قصد توطن، در آنجا سکونت نماید بدون اینکه تصمیم قطعی بر عدم بازگشت سکونتی به «الف» گرفته باشد. سپس ازدواج کرده و برای سکونت طولانیمدت، به شهر «ج» که محل سکونت خانوادهی همسرش است برود.
حتی اگر در همین حال و به اقتضای جهات شخصی، خانهای در شهر «د» گرفته و اراده کند سالها در آن اقامت نماید (به این نحو که نیمی از سال را در «د» و نیم دیگر را در «ج» بگذراند) هر دو مکان، وطن او محسوب میشود.